شیرین کاری های تا پایان چهار ماهگی :
عزیز دلم امروز چهارماهگی ات تمام میشه و من سعی کردم تا تمام کارهای بامزه ای رو که تا به امروز انجام میدی برات بنویسم :
وروجکم ؛ وقتی شیر می خوری با دستهای کوچیکت انگشت های منو میگیری گاهی هم لباسمو و اگه خیلی گشته باشی که حضور هیچ کس رو احساس نمی کنی و چشماتو میبندی و فقط به شیر خوردن فکر میکنی ، اگه زیاد گشنه نباشی گاهی یه نگاهی به این ور و اون ور میندازی ، بعضی وقتها هم با موهات بازی میکنی ، اگه خوش اخلاق باشی مابین شیر خوردن یه نگاه عمیقی به مامان میندازی و با نگاهت کلی حرف میزنی و یه خنده میکنی و دوباره ادامه میدی . مامانی میگه تازگیها شیشه شیرت رو خودت میگیری .
ماشاا... زورت زیاده شده ، اگه زیاد بهت نزدیک بشیم و بخوایم باهات بازی کنیم با پاهات به سینه هامون لگد میزنی و کلی هم ذوق زده میشی .
زمانی که پوشکت رو عوض میکنم کلی شادی میکنی و احساس رضایت داری و انقدر دست و پا میزنی که نمی دونم چه جوری پوشک میکنم کلا دوست داری لخت باشی مادر جان ...
تازگی ها پاهاتو جفت میکنی و اگه کمکت کنیم که بایستی پاهات کاملاً رو زمین ایستاده است .
کلا دوست داری جلب توجه کنی اگه بهت توجه نکنیم شروع میکنی به صحبت کردن با صدای بلند تا نگاهت کنیم .
دست خوردنت هم که شاه کاره عزیزم هنوز نتونستیم بهت یاد بدیم که مامان جان این دست رو نخور اگه مراقبت نباشم تا مچ دستت رفته ته گلوت تازه هنگام دست خوردن هم حرف میزن .
عاشق حمام کردنی و دوست داری خودت رو توی وان ولو کنی و آب بازی کنی ما هم مانند دلاک ها شروع میکنیم به شست خانم و مراقبیم که خدای نکرده آبی تو گوش و دهانت نره .
عزیزم همه میگن پر مویی ، نمی دونم این موهای تو به کی رفته از سیبل هات بگم یا از موهای روی گوش ات ....
وقتی کسی رو بعد از مدتها می بینی انگار از حافظه ات پاک شده یه نگاه عمیقی میکنی تازه یادت میاد که کی بوده و شروع میکنی چاخ سلامتی کردن .
با گوشی تلفن و موبایل آشنایی داری اگه مامانی با تلفن صحبت کنه تو هم از اون ور با پاهات به من میزنی و شروع میکنی به حرف زدن .
از ماشین سواری نگم که تا پاتو میزاری توش یادت می افته که بخوابی عزیزم و تا چشم باز میکنی ما به مقصد رسیدیم .
هر از گاهی که بغلت میکنم موهامو میکشی ای شیطون .
وقتی تلویزیون نگاه میکنیم اگه دراز کشیده باشی انقدر شلوغ میکنی که بابایی بغلت کنه و تو بلغش شما هم تلویزیون نگاه کنی کلاً تمام فیلم ها رو پیگیری عزیزم .
موقع غذا خوردن انقدر مظلومانه نگاه میکنی که غذا تو گلوی مامانی گیر میکنه و به لقمه دوم نمی رسه ...
تازگی ها هم دوست داری دست درازی کنی و بعضی چیزها رو بگیری .
صبح ها عاشق ورزش کردنی و اصلا خوشت میاد که ماساژت بدیم . ای راحت طلب .
ادامه دارد ................